افراز ِ رود

از دره ، گویی که رها هستی

افراز ِ رود

از دره ، گویی که رها هستی

دو گانه ها

يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۱ ق.ظ

ماه رمضان، دوگانه ی معنویت و مادیت است. گاه ، معنوی ست، اما افسوس، که این روزها اکثر حال من، مادیت محض است...

آخر مشغول نشدن به خوردن و آشامیدن، و زجر ِ مضاعف ِ 17 ساعته دادن به بدن، خود نوعی درگیر شدن ِ مداوم با خورد و خوراک است. 

انگار که بدن هر لحظه منتظر خوردن است، و این چه قدر ماه رمضان را کوچک می کند.

بزرگی ِ رمضان، همان مبارزه با خود است که ای کاش رنگ نبازد... همان مردن از تشنگی ُ نخوردن. همان ندیدن ِ هر فیلم ، همان نگفتن ِ هر حرف ... 

خداوندا ، مرا روزه دار کن . .. هنوز نشده ام. هنوز در لابه لای دلمشغولی گرسنگی، صبح شب می کنم با خواب! خواب... فراموشم می شود که خواب، از همان مصادیق ِ نفس است. که نباید خورد، خوابید و سخن گفت... 

خدایا. عرش بلندت زیادی خلوت نیست؟ کسی هست که از آنجاها عبور کند این روزها؟ کسی بالا می رسد؟ 

من از دست غمت عزیزم ، چه مشکل ببرم جان ... 


من غم خوردن دوست می دارم... احساس می کنم هر اندوهی را می توانم در سیوی تو ریختن. شکل ِ تو بخشیدن...

و عجیب که در شادی این ویژگی نیست. شادمانی نوعی غرور دارد، نوعی میندیشیدن. تو در شادی ها کمتر در من فرو میریزی...

هرچند، برخی لحظه ها می فهمم ، که چه عظیمند... بخدا که می فهمم. سرم را روی دست های رگ رگ شده ی مادرم می گذارم، دست هایش روی صورتم نوازش می دهند، قربان صدقه ام می رود، دوستش می دارم، بوسه می زنم بر تمام تارو پود دست و پایش... 

از ته ته دلم، حتا در نا معنوی ترین لحظه هایم، عظم لحظه را می فهمم. یک خدا را شکر از ته قلبم می ریزد روی گونه ام..

یا پدرم ... بغلش می کنم و می فشارمش... خدایا شکر ، شکر ، شکر ... 

نعمت های مجسمت را شکر . 

تمام ِ خوبی ها را دوست می دارم. 

تو را دوست می دارم.. 

دوست داشتن را دوست می دارم... 

انگار جهان متحد است، 

زبان همه چیز واحد است 

دوست داشتن .


  • پونه

نظرات  (۱)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی